سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش با عمل همراه است . پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرد دانست و دانش، به عمل فرا می خواند، پس اگر او را اجابت کرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دورمی شود [امام صادق علیه السلام]

mostafagood2

Powerd by: Parsiblog ® team.
داستان (نرم افزار بروج)(پنج شنبه 87 آبان 2 ساعت 6:18 عصر )

در مورد حضرت آدم و حوا و فرزندانشان آنچه از پوشش آمده تنها پوشیدن شرمگاه آدم و حوا با برگ‌های درختان بهشتی است که در متن قرآن کریم آمده است و جز آن هیچگونه مطلبی در دست نیست. البته تا پیش از بلوغ نوادگان آدم و حوا، خانواده واحد و محرم یکدیگر بودند، اما از وضعیت پس از آن هیچ نشانی در دست نیست.

 

در دوران نوح و ابراهیم(ع)

از امام باقر(ع) نقل شده که در زمان نوح(ع) هفت صد نفر از زنان جامه‌های رنگ شده پوشیدند و خود را به زیورها و عطرها آراستند و از پرده‌های خود به در آمدند و در شهرها متفرق شدند! و در مجالس مردان در عیدها حاضر و جمع می‌شدند و در صف آنان می‌نشستند.

از عبارت در شهرها معلوم می‌شود که این سخن مربوط به پیش از طوفان است؛ چرا که پس از طوفان با حداکثر 80 نفر باقیمانده تنها دهی را یا در کوفه و یا در موصل در شمال عراق بر پای نمودند و شهرها و جمعیتی این چنین و عصیانی در این حد نداشتند.

از عبارت از پرده‌های خود، معلوم می‌شود که زنان در آن زمان پرده‌نشین بوده‌اند و یا حجاب داشته‌اند که در متن اصل عربی خبر همین کلمه آمده است و شگفتا که این نخستین متن خبر معتبری است که در آن حکایت حجاب از پیش از آن زمان و نقض آن در آن دوران آمده است. پس بانوان باایمانی که به همراه نوح(ع) در طوفان به کشتی وی سوار بوده‌اند با حجاب بوده‌اند، بنابراین الزاماً یا لااقل ترجیحاً و غالباً جدای از مردان بوده‌اند اما نسبت به حضرت ابراهیم(ع) کسانی جز خانواده و خاله‌زاده‌اش لوط(ع) مؤمنی شمرده نشده است. امام صادق(ع) فرموده است:

دختر خاله حضرت ابراهیم، ساره که خوش‌صورت بود به او ایمان آورد و همسر او شد و پس از بت‌شکنی ابراهیم(ع) و محکومیت به آتش سوزی و سالم ماندنش و تبدیل محکومیت وی به تبعید و جلای وطن به شام، حضرت ابراهیم(ع) برای این سفر الزامی صندوقی تهیه کرد تا همسرش ساره را در آن نهاده و از دید مردم پنهان دارد که البته این بیش از مقدار حجاب لازم شرعی و به جهت خصوصیت مورد خاص بوده است، اما اجمالاً نشانی از وجود حجاب خواهد بود به ویژه که این رفتار مستند به غیرت حضرت ابراهیم(ع) شده است.

شاید روشنتر از آن متنی از سفر پیدایش تورات باشد که حاکی از وجود حجاب در خاندان ابراهیم(ع) می‌باشد، آنگاه که زنی به نام رفقه همراه با خدمتگزار اسحاق(ع) به سوی وی بر روی شترانشان می‌روند، و اسحاق از دور به استقبال آنهامی‌رود رفقه اسحاق را در صحرایی می‌بیند و می‌فهمد که مردی است و به استقبال آنها می‌آید اما او را نمی‌شناسد لذا از خدمتگزاراسحاق که همراهش بر روی شتر بود می‌پرسد: «این مرد که در صحرا به استقبال ما می‌آید کیست؟ خادم گفت: آقای من (اسحاق) است. پس رفقه از شتر خود فرود آمد و برقع خود را بر گرفت و خود را پوشانید.»

 

موسی(ع) و موسویان یهودی

در قرآن کریم در داستان فرار موسی(ع) از کاخ فرعون به سوی شهر مدین آمده است که دختر شعیب از طرف پدرش، موسی(ع) را فراخواند چون به نزد پدرش شعیب رسیدند پیشنهاد کرد که از موسی برای چرانیدن گوسفندان کمک بخواهد و گفت: او نیرومند و امانتدار است. در خبر از امام رضا(ع) آمده است که شعیب از او پرسید: امانتداری او را چگونه دانستی؟ گفت: چون او را از سوی شما فرا خواندم و به راه افتادیم از من خواست پشت سر او حرکت کنم و راه را به او نشان دهم؛ تا چیزی از من نبیند که این حجب و حیا و احتشام موسی(ع) را می‌رساند این می‌رساند که ندیدن جایی از زن ملاک امین بودن شمرده شده اگر حجاب و پوشش یک ارزش نبود، ندیدن چیزی از زن ملاک امین بودن شمرده نمی‌شد، بلکه حجب و حیای دختر شعیب را نیز می‌رساند زیرا ندیدن چیزی از زن را ملاک امین بودن شمرده است پس نزد خودش نیز پوشش یک ارزش شمرده می‌شود.

اما در تاریخ تمدن ویل دورانت به نقل از اصول اخلاقی تلمود یهود آمده است که: اگر زنی به نقض قانون یهودی می‌پرداخت، چنانچه مثلاً بی‌آنکه چیزی بر سر داشت میان مردم می‌رفت... که به روشنی حاکی است که بی‌روسری به میان مردم رفتن زنان، خلاف قانون شرع یهود است.

از دوران موسی(ع) خبر دیگری در قصص الانبیاء در دست است که گوید: عموزاده موسی(ع) قارون که همراه فرعونیان و همانند آنان شده بود، چهارهزار جنگجو و سیصد کنیز و کلفت و خدمتگزار زن آراسته همراهشان بود این متن تنها گزارش از نقض حجاب دارد و نسبت به وجود حجاب ساکت است.

گرچه در خبری آمده است که پس از موسی(ع) وصی وی یوشع بن نون لشکرکشی و فتوحاتی نموده است و در یکی از شهرها شخصی از بنی‌اسرائیل که مؤمن متدینی بود و شهرت یافته بود که اسم اعظم را می‌داند و لذا مستجاب‌الدعا می‌باشد به نام بلعم وقتی که لشکریان یوشع به آن شهررسیدند سردارشهرکه قصد مقاومت داشت از بلعم خواست که علیه لشکریان یوشع نفرین کند، بلعم نفرین نکرد امابه آن سردارگفت:به زنان دستور بده که خود را بیارایند و به میان لشکریان بروند و خود را بر آنان عرضه کنند و طاعون گرفتند و در ظرف سه ساعت هفتاد هزار نفر از طاعون مردند که شاید شاهدی بر نقض حجاب باشد.

اما پرورش مریم(س) بنا به شریعت موسی(ع) بوده و در این موضوع در خبری از امام باقر(ع) آمده است که: چون مریم به سن بلوغ زنان رسید خداوند به زکریا وحی فرمود که برای مریم پرده‌ای بکشد که پنهان باشد که این حاکی از حجاب است.

عیسی پس از موسی(ع) پیغمبر اولواالعزم جدید بود اما نه با شریعتی جدید که مبعوث به همان شریعت موسی بود مگر موارد نادری، پس بنابر ثبوت حجاب در شریعت تورات موسی(ع) شامل مسیحیان عیسوی نیز هست، گرچه در اناجیل چهارگانه رسمی باقیمانده و همچنین در رساله پیوسته به اناجیل، حکمی درباره حجاب در دست نیست.

پولس در رساله (نامه) خود به مبشر و مبلغی قرانتیان بر پوشش و حجاب زن در وقت دعا و نیایش شدیداً تأکید دارد آنجا که گوید: در دل انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟! می‌خواهم شما بدانید. اگر زن را مو بریدن یا تراشیدن قبیح است (پس) باید بپوشد (و) اگر زن نپوشد موی را (گویا) ببرد (پس) هر زنی که سر برهنه دعا کند چنان است که (سرش) تراشیده شود! (و) سر خود را رسوا سازد! از این جهت زن می‌باید عزتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.

پس به نظر می‌رسد 1. پوشیدن در غیر مواقع دعا، مفروغ‌عنه بوده است آنچه تأکید شده پوشش هنگام دعا یا نمازاست؛ 2. گویا حجاب به عنوان یک عزت و کرامت برای زن مطرح شده است.

 

منبع: ماهنامه معارف، شماره 41



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    زنان در آیینه آمار(نرم افزار بروج)(چهارشنبه 87 آبان 1 ساعت 6:55 عصر )

    زنان در آیینه آمار

     

    گیلداملکى

    در طول تاریخ پرفراز و نشیب کره خاکى, به غیر از دوره کوتاه مادرسالارى که زنان داراى اقتدار سیاسى اجتماعى بودند, در ادوار دیگر, زنان همواره در استضعاف کامل و تحت سلطه مردان بوده و از جنبه هاى مختلف سیاسى, اجتماعى, اقتصادى, فرهنگى و... دچار ضعف و سستى شده اند.

    عدم برخوردارى کامل از امتیازات اجتماعى و حضور در عرصه هاى مختلف, وظایف زن را به طور سنتى محدود به خانه دارى, همسردارى و بچه دارى نمود. و

    با ظهور دین اسلام زنان از تحقیر و زنده به گورشدن نجات یافتند و داراى حقوق امتیازهاى ویژه اى گشتند و به عنوان یک انسان برابر با مرد, شإن و مرتبه یافتند. وقوع انقلاب صنعتى و نیاز جوامع, منجر به تغییر دیدگاهها و ورود زنان به صحنه هاى اجتماع و اشتغال شد. حضور زنان در اجتماع و تلاش آنان براى دستیابى به حقوقشان, منجر به تدوین قوانین حمایتى شد که تنظیم کننده روابط حاکم بر آن جوامع شد.

    بعد از انقلاب مشروطیت اولین کسى که در دفاع از حقوق زنان در روزنامه ((عدالت)) مقالاتى نوشت و به همین جهت مورد تعقیب قرار گرفت, سیدحسین خان عدالت بود. پس از وى به تدریج روزنامه ها از زنان و حقوق آنان سخن گفتند(1). وجود دبیرستانهاى متعدد دخترانه, ورود زنان به دانشگاه تهران و ایجاد فرصتهاى شغلى و استخدام آنان در مشاغل مختلف و حضور در عرصه هاى گوناگون سیاسى از نمایندگى تا وزارت همگى در تسهیل حضور زنان در اجتماع و تغییر ساختار سنتى و نقش کارهاى خانگى آنان موثر بود.

    در جریان انقلاب اسلامى و پس از آن ((دفاع مقدس)), زنان نقشى کیفى تر و موثرتر ایفا نمودند. آنها در نقش مادر, همسر, خواهر, مشوق فرزندان, همسران و برادران خود براى به ثمر رساندن انقلاب و رویارویى با دشمنان اسلام و ایران بودند و خود نیز دوشادوش مردان در صفوف اول مبارزات همت گماشتند.

    با استقرار نظام مقدس جمهورى اسلامى و تدوین قانون اساسى, قوانین و روابط حاکم بر جامعه, زنان, مردان و ... تدوین شد.

    بر اساس اصل بیستم قانون اساسى ((همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانى, سیاسى, اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى با رعایت موازین اسلام برخوردارند.)) در اصل بیست و یکم نیز دولت موظف به تضمین حقوق زنان در تمام جهات با رعایت موازین اسلامى شده است. اصول فوق و سایر اصول قانون اساسى که برخوردارى زنان را از حقوق اجتماعى برابر با مردان نشان مى دهد, در صورت اجراى صحیح قابلیتهاى خود را نشان مى دهند.

    20 سال از انقلاب و استقرار جمهورى اسلامى گذشته است. در بسیارى از موارد از نظر قانون دچار کمبودى نیستیم. اما اجراى قوانین تا چه اندازه مطابق با روح آن بوده است و اصول مدون قانون اساسى و سایر قوانین چه اندازه توانسته زنان را به حقوق مشروع خود برساند؟

    در این تحقیق تلاش ما بر آن است که سیماى زن امروزى را در مقایسه با پیش از انقلاب با استفاده و استناد به آمارهاى موجود بررسى کنیم, زیرا که با استفاده از آمارهاى جدید, تصویر روشنى از وضعیت فعلى زنان به دست مىآید. بدیهى است آمارها و ارقام صرفا جنبه هاى کمى را بررسى مى کند و جنبه هاى کیفى مسایل زنان به صور مختلف امکان تحلیل دارد که ان شإالله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

    جمعیت:

    در مقابل هر 103 مرد, 100 زن در کشور زندگى مى کند. در کشور ما همواره تعداد مردان بر زنان رجحان داشته است. نسبت جنسى در طول سالهاى مورد بررسى تفاوت بسیار اندکى را نشان مى دهد.

    اکثریت زنان در سال 1355 در نقاط روستایى زندگى مى کردند.

    فرهنگ این مناطق, نوع کار, زندگى و نگرشها تفاوت اصلى با مناطق شهرى داشت. زنان عمدتا به کارهاى صنایع دستى, کشاورزى و دامپرورى مشغول بودند. این اقشار کمتر مصرف کننده و بیشتر به تولید مى پرداختند.

    با شروع مهاجرتهاى روستا به شهر, در ترکیب جمعیتى کشور تغییرات عمده اى به وجود آمد. در حالى که در سال 1355, 46 درصد از جمعیت زنان در نقاط شهرى و 54 درصد در مناطق روستایى ساکن بودند. این نسبت در سال 75 با افزایش ساکنین مناطق شهرى به ترکیب 60 درصد و 40 درصد تغییر یافت.

    جمعیت زنان به نسبت سال 55 در سال 75 افزایشى برابر 80/4 درصد را نشان مى دهد. ترکیب جمعیتى زنان با گذشت زمان جوانتر شده که متإثر از افزایش نرخ رشد تا حدود 3/8 درصد است. در سال 55, نیمى از جمعیت زنان زیر 17/7 سن داشته اند و این رقم در آبان 75 به 19/5 سال افزایش یافته است. میانگین سنى نیز از 22/2 سال به 24 سال افزایش پیدا کرده است.

    سن امید به زندگى زنان در سال 1357 برابر 56/3 سال بوده که در سال 70 در نقاط شهرى به 66/6 سال و نقاط روستایى به 60 سال و در سال 1372 به 69 سال افزایش یافته است.

    افزایش سن امید به زندگى ناشى از بهبود وضعیت بهداشت زنان و سرمایه گذاریهایى است که خصوصا در زمینه بهداشت مادر و کودک انجام شده است. ارقام, حکایت از آن دارد که سن اولین ازدواج با گذشت 20 سال افزایش یافته و این افزایش در نقاط روستایى بیشتر از مناطق شهرى است. اشتغال به تحصیل در دختران, و مشکلات عدیده اى که بر سر راه ازدواج جوانان است, از جمله تهیه مسکن مستقل, کار, جهیزیه و ...

    مى تواند از دلایل این افزایش باشد. هرچند که افزایش سن ازدواج در کاهش نرخ بارورى موثر بوده است.

    ازدواجهاى ثبت شده در سال 74 در مقایسه با سال 55 بیش از 2/5 برابر و طلاقها در حدود یک برابر بوده است. بدین ترتیب از میزان طلاق در مقایسه با ازدواج کاسته شده است. در سال 55, طلاقهاى ثبت شده حدود 10/7 درصد ازدواجهاى ثبت شده و در سال 74, 7/5 درصد بود.

    ضمن اینکه در فواصل زمانى این دو مقطع فرازهایى دیده مى شود.

    اما همواره میزان طلاق در مناطق روستایى به مراتب کمتر از مناطق شهرى بوده است. ارقام نشان دهنده آن است که از جمعیت بالاى 10 سال زنان در سال 1370, 55/9 درصد ازدواج کرده و 36/6 درصد از زنان نیز ازدواج نکرده اند و بقیه نیز وضیعت خود را اعلام نداشته اند.

    54/5 درصد از ساکنین مناطق روستایى و 57 درصد از ساکنین مناطق شهرى ازدواج کرده اند. از کسانى که ازدواج کرده اند 10/6 درصد همسران خود را از دست داده اند و 0/8 درصد نیز طلاق گرفته اند.

    در آبان 1375, در بین جمعیت 15 ساله و بیشتر نقاط شهرى کشور, 65/42 درصد و در نقاط روستایى 73/24 درصد از زنان حداقل یک بار ازدواج کرده بودند. نسبت زنان ازدواج نکرده در نقاط شهرى برابر 24/64 درصد در نقاط روستایى 26/26 درصد بوده است.

    در سال 1375, 8/4 درصد از خانوارهاى کشور داراى سرپرست زن بوده و خود تکفل, تإمین هزینه ها, مشکلات و سرپرستى خانواده را به عهده داشتند. از کل زنان سرپرست خانوار 57/6 درصد خانه دار و 15/8 درصد شاغل بوده اند.

    آمارهاى مرکز آمار, موید آن است که در سال 1375 از جمعیت بالاى 6 سال 79/51 درصد باسواد بوده اند. این رقم در سال 1355 برابر 47 درصد بوده است. 74/21 درصد از زنان بالاى 6 سال در سال 1375 و 35 درصد از این گروه در سال 1355 باسواد بوده اند.

    هر چند ارقام فوق نشان دهنده افزایش سطح سواد عمومى در کشور مى باشد و میزان زنان باسواد طى 20 سال از 35 درصد به 74/21 درصد افزایش یافته است, نسبت باسوادى زنان در نقاط شهرى 81/7 و نقاط روستایى 62/41 مى باشد. اما در مجموع و در مقایسه با مردان, تعداد زنان بى سواد از مردان بیشتر است و ثبت نام دختران کمتر از پسران انجام مى شود. نسبت باسوادى در بین مردان در سال 1375 برابر 84/66 درصد بوده است.

    در سال 55, 28 درصد از باسوادان مناطق روستایى و 40 درصد از باسوادان مناطق شهرى ((زن)) بوده اند. با افزایش سطح عمومى سواد در کشور این ارقام در سال 75 به ترتیب به 31 و 40 درصد افزایش یافت. نکته قابل توجه در این مورد آن است که سوادآموزى در مناطق روستایى سیر صعودى بیشترى داشته است.

    در بین استانهاى کشور, تهران 79/8 درصد از نظر سطح سواد زنان در صدر و اولویتهاى بعدى را استانهاى اصفهان با 80/9 درصد و سمنان با 80/5 درصد و یزد با 79/8 درصد دارا مى باشد.

    کمترین درصد باسوادان زن, در استانهاى سیستان و بلوچستان, کردستان و آذربایجان غربى حضور دارند که به ترتیب 48/7, 57/4, 58/6 درصد است. عوامل مختلف از جمله آداب و رسوم, سنتها و فرهنگ حاکم بر این مناطق و نگرش آنها به امر تحصیل دختران مى تواند در کم بودن تعداد زنان باسواد موثر باشد.

    در سال 1355 اکثریت دختران در مقطع تحصیلى ابتدایى مشغول به تحصیل بودند. به تدریج با بالا رفتن مقاطع تحصیلى از تعداد زنان شاغل به تحصیل نیز کاسته مى شود. و فقط 1/6 درصد از زنان در سطوح عالى تحصیل مى کردند. این نسبتها در سال 75 با کاهش در بخش ابتدایى به 47/19 درصد و افزایش در سایر سطوح تحصیلى مشاهده مى شود, به طورى که در این سال 4/34 درصد از زنان در دوره هاى عالى درس مى خوانند. در این سال 0/11 درصد از دختران در حوزه هاى علمیه مشغول به تحصیل بودند.

    فراهم شدن امکانات بیشتر و تإکید رهبران دینى و اجتماعى, از بین رفتن عوامل بازدارنده, افزایش تعداد معلمان زن و ارتقإ سطح فرهنگ عمومى موجب رشد محصلان دختر شده است.

    هر چند کما کان اکثریت دانشجویان دانشگاهها را مردان تشکیل مى دهند, اما روند حضور زنان در دانشگاهها و موسسات آموزش عالى, روندى صعودى است. طى سالهاى اخیر بسیارى از موانع شرکت دختران در برخى از رشته هاى دانشگاهى از بین رفت. در عین حال 40/8 درصد از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامى در سال 75 1374 را دختران تشکیل داده اند. در مجموع تعداد بیشترى از دختران امکان تحصیل را در دانشگاه آزاد اسلامى به دست مىآورند. این نسبت در دانشگاهها و مراکز آموزش عالى 32/6 درصد بوده است.

    بررسى گروههاى مختلف تحصیلى نشان دهنده آن است که در دانشگاهها و مراکز آموزش عالى درصد بیشترى از زنان در رشته هاى علوم پزشکى و علوم پایه شاغل به تحصیل هستند. در حالى که عمده دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامى در رشته علوم انسانى, تحصیل مى کنند. در مقایسه ترکیب دانشجویان مراکز آموزش عالى از نظر رشته هاى تحصیلى متعادلتر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامى است.

    استقبال زنان از رشته هاى علوم انسانى به دلیل محدودیتها و موانع اشتغال است که بیشتر در گروههاى فنى, مهندسى, کشاورزى و دامپزشکى براى زنان وجود دارد. این مشاغل اکثرا در انحصار مردان قرار دارد.



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    داستان(نرم افزار بروج)(دوشنبه 87 مهر 29 ساعت 2:19 عصر )

    دکتر مرتضی آقا تهرانی تعریف می کند که: وقتی در «مؤسسه اسلامی نیویورک» مشغول فعالیت بودم روزی دختر جوانی آمد که می خواست مسلمان شود؛ گفتم برای پذیرفتن اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق کنید بعد اگر به این نتیجه رسیدید که دین اسلام دین حق است می توانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه کرد. در این بین چندین بار دیگر به من مراجعه کرد و در نهایت با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نکیند من می روم و در وسط سالن داد می زنم و می گویم: من مسلمانم!»

    گفتم حالا که در پذیرفتن اسلام مصمم شده اید فردا که روز میلاد است بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بین مراسم گفتم این خانم می خواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یکی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یک پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمی دهد می خواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: «از صراحت لهجه شما متشکرم! ولی این طور که شما گفتید نیست زیرا او در مورد حقانیت اسلام، مطالعه گسترده ای داشته است. به عنوان مثال در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست که می دانم هیچ کدام از شما چیزی از آن نمی دانید ولی این دختر خانم می داند، به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وی که مسیحی بودند با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیت او کردند. این آزار و اذیت ها روز به روز بیشتر می شد به حدی که مجبور شدم با حضرت «آیه الله مظاهری» تماس گرفته و جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمودند: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: «بی خطر هم نیست.» فرمودند: «پس شما به ایشان بگویید می تواند روسری خود را بردارد.» ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: «می توانید روسری خود را بردارید.» او پرسید: «آیا این حکم اولیه است یا حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است؟» گفتم: «نه! حکم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است.» گفت: «اگر روسری خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم کشته شوم آیا من شهید محسوب می شوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «والله روسری خود را بر نمی دارم هر چند در راه حفسظ حجابم جانم را از دست بدهم.»

     

    البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان از این خواسته صرف نظر کردند.



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    باغبان
    داستان 4( نرم افزار بروج)
    ادب پوشش 2
    با سلام!
    [عناوین آرشیوشده]
     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 5  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 3  بازدید
    مجموع بازدیدها: 12891  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    mostafagood2
    سید مصطفی سیدی
    با سلام این وب لاگ ادامه ی راه وب لاگ زیر است. www.mostafagood.parsiblog.com
    » لوگوی دوستان من «

    » دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » اشتراک در خبرنامه «
     

    خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست