سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از ستم بپرهیزید که دلهایتان را ویران می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

mostafagood2

Powerd by: Parsiblog ® team.
زنان در آیینه آمار(نرم افزار بروج)(چهارشنبه 87 آبان 1 ساعت 6:55 عصر )

زنان در آیینه آمار

 

گیلداملکى

در طول تاریخ پرفراز و نشیب کره خاکى, به غیر از دوره کوتاه مادرسالارى که زنان داراى اقتدار سیاسى اجتماعى بودند, در ادوار دیگر, زنان همواره در استضعاف کامل و تحت سلطه مردان بوده و از جنبه هاى مختلف سیاسى, اجتماعى, اقتصادى, فرهنگى و... دچار ضعف و سستى شده اند.

عدم برخوردارى کامل از امتیازات اجتماعى و حضور در عرصه هاى مختلف, وظایف زن را به طور سنتى محدود به خانه دارى, همسردارى و بچه دارى نمود. و

با ظهور دین اسلام زنان از تحقیر و زنده به گورشدن نجات یافتند و داراى حقوق امتیازهاى ویژه اى گشتند و به عنوان یک انسان برابر با مرد, شإن و مرتبه یافتند. وقوع انقلاب صنعتى و نیاز جوامع, منجر به تغییر دیدگاهها و ورود زنان به صحنه هاى اجتماع و اشتغال شد. حضور زنان در اجتماع و تلاش آنان براى دستیابى به حقوقشان, منجر به تدوین قوانین حمایتى شد که تنظیم کننده روابط حاکم بر آن جوامع شد.

بعد از انقلاب مشروطیت اولین کسى که در دفاع از حقوق زنان در روزنامه ((عدالت)) مقالاتى نوشت و به همین جهت مورد تعقیب قرار گرفت, سیدحسین خان عدالت بود. پس از وى به تدریج روزنامه ها از زنان و حقوق آنان سخن گفتند(1). وجود دبیرستانهاى متعدد دخترانه, ورود زنان به دانشگاه تهران و ایجاد فرصتهاى شغلى و استخدام آنان در مشاغل مختلف و حضور در عرصه هاى گوناگون سیاسى از نمایندگى تا وزارت همگى در تسهیل حضور زنان در اجتماع و تغییر ساختار سنتى و نقش کارهاى خانگى آنان موثر بود.

در جریان انقلاب اسلامى و پس از آن ((دفاع مقدس)), زنان نقشى کیفى تر و موثرتر ایفا نمودند. آنها در نقش مادر, همسر, خواهر, مشوق فرزندان, همسران و برادران خود براى به ثمر رساندن انقلاب و رویارویى با دشمنان اسلام و ایران بودند و خود نیز دوشادوش مردان در صفوف اول مبارزات همت گماشتند.

با استقرار نظام مقدس جمهورى اسلامى و تدوین قانون اساسى, قوانین و روابط حاکم بر جامعه, زنان, مردان و ... تدوین شد.

بر اساس اصل بیستم قانون اساسى ((همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانى, سیاسى, اقتصادى, اجتماعى و فرهنگى با رعایت موازین اسلام برخوردارند.)) در اصل بیست و یکم نیز دولت موظف به تضمین حقوق زنان در تمام جهات با رعایت موازین اسلامى شده است. اصول فوق و سایر اصول قانون اساسى که برخوردارى زنان را از حقوق اجتماعى برابر با مردان نشان مى دهد, در صورت اجراى صحیح قابلیتهاى خود را نشان مى دهند.

20 سال از انقلاب و استقرار جمهورى اسلامى گذشته است. در بسیارى از موارد از نظر قانون دچار کمبودى نیستیم. اما اجراى قوانین تا چه اندازه مطابق با روح آن بوده است و اصول مدون قانون اساسى و سایر قوانین چه اندازه توانسته زنان را به حقوق مشروع خود برساند؟

در این تحقیق تلاش ما بر آن است که سیماى زن امروزى را در مقایسه با پیش از انقلاب با استفاده و استناد به آمارهاى موجود بررسى کنیم, زیرا که با استفاده از آمارهاى جدید, تصویر روشنى از وضعیت فعلى زنان به دست مىآید. بدیهى است آمارها و ارقام صرفا جنبه هاى کمى را بررسى مى کند و جنبه هاى کیفى مسایل زنان به صور مختلف امکان تحلیل دارد که ان شإالله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

جمعیت:

در مقابل هر 103 مرد, 100 زن در کشور زندگى مى کند. در کشور ما همواره تعداد مردان بر زنان رجحان داشته است. نسبت جنسى در طول سالهاى مورد بررسى تفاوت بسیار اندکى را نشان مى دهد.

اکثریت زنان در سال 1355 در نقاط روستایى زندگى مى کردند.

فرهنگ این مناطق, نوع کار, زندگى و نگرشها تفاوت اصلى با مناطق شهرى داشت. زنان عمدتا به کارهاى صنایع دستى, کشاورزى و دامپرورى مشغول بودند. این اقشار کمتر مصرف کننده و بیشتر به تولید مى پرداختند.

با شروع مهاجرتهاى روستا به شهر, در ترکیب جمعیتى کشور تغییرات عمده اى به وجود آمد. در حالى که در سال 1355, 46 درصد از جمعیت زنان در نقاط شهرى و 54 درصد در مناطق روستایى ساکن بودند. این نسبت در سال 75 با افزایش ساکنین مناطق شهرى به ترکیب 60 درصد و 40 درصد تغییر یافت.

جمعیت زنان به نسبت سال 55 در سال 75 افزایشى برابر 80/4 درصد را نشان مى دهد. ترکیب جمعیتى زنان با گذشت زمان جوانتر شده که متإثر از افزایش نرخ رشد تا حدود 3/8 درصد است. در سال 55, نیمى از جمعیت زنان زیر 17/7 سن داشته اند و این رقم در آبان 75 به 19/5 سال افزایش یافته است. میانگین سنى نیز از 22/2 سال به 24 سال افزایش پیدا کرده است.

سن امید به زندگى زنان در سال 1357 برابر 56/3 سال بوده که در سال 70 در نقاط شهرى به 66/6 سال و نقاط روستایى به 60 سال و در سال 1372 به 69 سال افزایش یافته است.

افزایش سن امید به زندگى ناشى از بهبود وضعیت بهداشت زنان و سرمایه گذاریهایى است که خصوصا در زمینه بهداشت مادر و کودک انجام شده است. ارقام, حکایت از آن دارد که سن اولین ازدواج با گذشت 20 سال افزایش یافته و این افزایش در نقاط روستایى بیشتر از مناطق شهرى است. اشتغال به تحصیل در دختران, و مشکلات عدیده اى که بر سر راه ازدواج جوانان است, از جمله تهیه مسکن مستقل, کار, جهیزیه و ...

مى تواند از دلایل این افزایش باشد. هرچند که افزایش سن ازدواج در کاهش نرخ بارورى موثر بوده است.

ازدواجهاى ثبت شده در سال 74 در مقایسه با سال 55 بیش از 2/5 برابر و طلاقها در حدود یک برابر بوده است. بدین ترتیب از میزان طلاق در مقایسه با ازدواج کاسته شده است. در سال 55, طلاقهاى ثبت شده حدود 10/7 درصد ازدواجهاى ثبت شده و در سال 74, 7/5 درصد بود.

ضمن اینکه در فواصل زمانى این دو مقطع فرازهایى دیده مى شود.

اما همواره میزان طلاق در مناطق روستایى به مراتب کمتر از مناطق شهرى بوده است. ارقام نشان دهنده آن است که از جمعیت بالاى 10 سال زنان در سال 1370, 55/9 درصد ازدواج کرده و 36/6 درصد از زنان نیز ازدواج نکرده اند و بقیه نیز وضیعت خود را اعلام نداشته اند.

54/5 درصد از ساکنین مناطق روستایى و 57 درصد از ساکنین مناطق شهرى ازدواج کرده اند. از کسانى که ازدواج کرده اند 10/6 درصد همسران خود را از دست داده اند و 0/8 درصد نیز طلاق گرفته اند.

در آبان 1375, در بین جمعیت 15 ساله و بیشتر نقاط شهرى کشور, 65/42 درصد و در نقاط روستایى 73/24 درصد از زنان حداقل یک بار ازدواج کرده بودند. نسبت زنان ازدواج نکرده در نقاط شهرى برابر 24/64 درصد در نقاط روستایى 26/26 درصد بوده است.

در سال 1375, 8/4 درصد از خانوارهاى کشور داراى سرپرست زن بوده و خود تکفل, تإمین هزینه ها, مشکلات و سرپرستى خانواده را به عهده داشتند. از کل زنان سرپرست خانوار 57/6 درصد خانه دار و 15/8 درصد شاغل بوده اند.

آمارهاى مرکز آمار, موید آن است که در سال 1375 از جمعیت بالاى 6 سال 79/51 درصد باسواد بوده اند. این رقم در سال 1355 برابر 47 درصد بوده است. 74/21 درصد از زنان بالاى 6 سال در سال 1375 و 35 درصد از این گروه در سال 1355 باسواد بوده اند.

هر چند ارقام فوق نشان دهنده افزایش سطح سواد عمومى در کشور مى باشد و میزان زنان باسواد طى 20 سال از 35 درصد به 74/21 درصد افزایش یافته است, نسبت باسوادى زنان در نقاط شهرى 81/7 و نقاط روستایى 62/41 مى باشد. اما در مجموع و در مقایسه با مردان, تعداد زنان بى سواد از مردان بیشتر است و ثبت نام دختران کمتر از پسران انجام مى شود. نسبت باسوادى در بین مردان در سال 1375 برابر 84/66 درصد بوده است.

در سال 55, 28 درصد از باسوادان مناطق روستایى و 40 درصد از باسوادان مناطق شهرى ((زن)) بوده اند. با افزایش سطح عمومى سواد در کشور این ارقام در سال 75 به ترتیب به 31 و 40 درصد افزایش یافت. نکته قابل توجه در این مورد آن است که سوادآموزى در مناطق روستایى سیر صعودى بیشترى داشته است.

در بین استانهاى کشور, تهران 79/8 درصد از نظر سطح سواد زنان در صدر و اولویتهاى بعدى را استانهاى اصفهان با 80/9 درصد و سمنان با 80/5 درصد و یزد با 79/8 درصد دارا مى باشد.

کمترین درصد باسوادان زن, در استانهاى سیستان و بلوچستان, کردستان و آذربایجان غربى حضور دارند که به ترتیب 48/7, 57/4, 58/6 درصد است. عوامل مختلف از جمله آداب و رسوم, سنتها و فرهنگ حاکم بر این مناطق و نگرش آنها به امر تحصیل دختران مى تواند در کم بودن تعداد زنان باسواد موثر باشد.

در سال 1355 اکثریت دختران در مقطع تحصیلى ابتدایى مشغول به تحصیل بودند. به تدریج با بالا رفتن مقاطع تحصیلى از تعداد زنان شاغل به تحصیل نیز کاسته مى شود. و فقط 1/6 درصد از زنان در سطوح عالى تحصیل مى کردند. این نسبتها در سال 75 با کاهش در بخش ابتدایى به 47/19 درصد و افزایش در سایر سطوح تحصیلى مشاهده مى شود, به طورى که در این سال 4/34 درصد از زنان در دوره هاى عالى درس مى خوانند. در این سال 0/11 درصد از دختران در حوزه هاى علمیه مشغول به تحصیل بودند.

فراهم شدن امکانات بیشتر و تإکید رهبران دینى و اجتماعى, از بین رفتن عوامل بازدارنده, افزایش تعداد معلمان زن و ارتقإ سطح فرهنگ عمومى موجب رشد محصلان دختر شده است.

هر چند کما کان اکثریت دانشجویان دانشگاهها را مردان تشکیل مى دهند, اما روند حضور زنان در دانشگاهها و موسسات آموزش عالى, روندى صعودى است. طى سالهاى اخیر بسیارى از موانع شرکت دختران در برخى از رشته هاى دانشگاهى از بین رفت. در عین حال 40/8 درصد از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامى در سال 75 1374 را دختران تشکیل داده اند. در مجموع تعداد بیشترى از دختران امکان تحصیل را در دانشگاه آزاد اسلامى به دست مىآورند. این نسبت در دانشگاهها و مراکز آموزش عالى 32/6 درصد بوده است.

بررسى گروههاى مختلف تحصیلى نشان دهنده آن است که در دانشگاهها و مراکز آموزش عالى درصد بیشترى از زنان در رشته هاى علوم پزشکى و علوم پایه شاغل به تحصیل هستند. در حالى که عمده دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامى در رشته علوم انسانى, تحصیل مى کنند. در مقایسه ترکیب دانشجویان مراکز آموزش عالى از نظر رشته هاى تحصیلى متعادلتر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامى است.

استقبال زنان از رشته هاى علوم انسانى به دلیل محدودیتها و موانع اشتغال است که بیشتر در گروههاى فنى, مهندسى, کشاورزى و دامپزشکى براى زنان وجود دارد. این مشاغل اکثرا در انحصار مردان قرار دارد.



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    باغبان
    داستان 4( نرم افزار بروج)
    ادب پوشش 2
    با سلام!
    [عناوین آرشیوشده]
     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 0  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 2  بازدید
    مجموع بازدیدها: 12917  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    mostafagood2
    سید مصطفی سیدی
    با سلام این وب لاگ ادامه ی راه وب لاگ زیر است. www.mostafagood.parsiblog.com
    » لوگوی دوستان من «

    » دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » اشتراک در خبرنامه «
     

    خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست