سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس نیکو بپرسد، بداند . [امام علی علیه السلام]

mostafagood2

Powerd by: Parsiblog ® team.
باغبان(چهارشنبه 87 آبان 29 ساعت 6:46 عصر )

هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند.

هیچ کس هم با نام و بهانه «آزادی» دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدی است.

هیچ صاحب گنج و گوهری هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می شود.

هر چیز که قیمتی تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر می رود.

هر چه که نفیس تر باشد، بیم ربودن و غارت بیشتر است و مواظبت لازمتر.

مگر نه اینکه آثار نفیس خطی را در موزه ها و ویترینها می گذارند، تا با لمس دستهای این و آن، خراب نشود و از ارزش نیفتد؟!

اینها همه، فرمان عقل است و اقتضای تجربه.

اگر در شیشه عطر را باز بگذاری، عطرش می پرد.

اگر رشته مروارید را در کمد و صندوق نگذاری و در آن را نبندی، گم می شود.

اگر در مقابل پنجره خانه ات، توری نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگسها در امان نخواهی بود.

وقتی راه ورود پشه ها را می بندی، خود را «مصون» ساخته ای، نه «محدود» و زندانی.

وقتی در خانه را می بندی، یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاههای مزاحم در پناه قرار داده ای، نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی.

این را هم عقل و تجربه ات فرمان می دهد.

قرآن هم می گوید: زنان خودآرایی و خودنمایی و عشوه گری نکنند، تا مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند. (ر.ک: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قلبهِ مرضٌ» (احزاب، آیه 32 و 33 ؛ نیز نور آیه 30 و 31)

اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانیم، نه کسی ایراد می گیرد، و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا می کنی چرا که سخنش را بی منطق و ناآگاهانه می دانی و می بینی.

اینکه: «دل باید پاک باشد»، بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخه «لاقیدی»، وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه و رفتار پاک برخیزد.

ظاهر، آیینه باطن است و ... «از کوزه همان برون تراود که در اوست».

زن، به خاطر ارزش و کرامتی که دارد، باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند، نفروشد.

زن به خاطر لطافتی که دارد، نباید در دست های خشن کامجویان دیوسیرت، که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند او را دور اندازند یا زیر پایش له کنند.

زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دارِ پاکی مریم است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه شود.

گوهر عفاف و پاکی، کم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست.

دزدان ایمان و غارتگران شرف نیز فراوانند.

سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاه های مسموم و چشم های ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نیم اندازد و از زهر نگاه ها و نیش پشه های شهوت در امان می ماند.

هر شاخه که از باغ برون آرد سر در میوه آن طمع کند راهگذر

بعضی از «نگاه»ها، ویروس «گناه» منتشر می کنند و بعضی از چهره ها حشره مزاحمت جمع می کنند.

تاریخچه اندلس و شکست مسلمانان و سقوط تمدن اسلامی در اسپانیا، مگر جز به خاطر هجوم فساد غربی به کانون عفاف و تقوی مسلمانان بود؟!

خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها نشانه تیره اندیشی است، نه روشن فکری! علامت جاهلیت است، نه تمدن.

می گویی نه؟ به طومار کسانی نگاه کن که پس از رسوایی و بی آبرویی با دو دست پشیمانی بر سر غفلت خویش می زنند و بر جهالت خود لعنت می فرستند.

کسی که از «جماعت رسوا» نگریزد «رسوای جماعت» می شود!

آنکه ایمان را به لقمه ای نان می فروشد،

آنکه یوسف زیبایی را با چند سکه قلب عوض می کند،

آنکه «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد و به تماشا می گذارد، روزی هم «پشت دیوار ندامت»، اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم به آتش بی پروایی خود خواهد سوخت.

از اول که جامه عفاف، سفید و شفاف است، نباید گذاشت چرک آبه گناه بر آن بپاشد.

از اول باید مواظب بود این کاسه چینی نشکند و این جام بلورین تَرَک برندارد.

از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد، که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند.

ولی ... گریه بی حاصل است و بی ثمر، وقتی شاخه شکست و گل چیده شد!!

به نقل از کتاب «از همدلی تا همراهی»



  • کلمات کلیدی : حجاب، باغبان
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    داستان 4( نرم افزار بروج)(یکشنبه 87 آبان 5 ساعت 9:43 صبح )

    نویسنده پس از بیان مقدمه‏اى در باب ضرورت حجاب به تحولات پوشش زنان در جهان مى‏پردازد: به گواهى اسناد معتبر تاریخى، برخوردارى از پوشش مناسب و پرهیز از بدن‏نمایى و داشتن احساس شرم و مهم تلقى کردن عفت، صفت مشترک تقریبا تمام جوامع در طول تاریخ بوده است . این پافشارى بر پوشش مناسب در همه اعصار، فطرى بودن میل به پوشش، و احساس نیاز به برخوردارى از کرامت را به اثبات مى‏رساند . البته تفاوت‏هاى فراوانى در نوع پوشش جوامع مختلف، در طول تاریخ، به چشم مى‏خورد که از اوضاع اجتماعى، اقتصادى، جغرافیایى و ... جوامع برمى‏خاسته است . پس از وقوع انقلاب صنعتى در اروپا، جهان‏بینى و نظام ارزشى حاکم بر جوامع غربى به‏طور کلى دگرگون شد و تفسیر و تعریف جدیدى از جهان، انسان و ارزش‏ها ارائه گشت . از آنجا که جهان‏بینى فرد در تمام جنبه‏هاى زندگى او تاثیر مستقیم دارد، این رویداد بر نوع پوشش زنان نیز اثر نهاد . در تعریف جدید از انسان، انجام هر کارى به او اجازه داده مى‏شد; چرا که انسان و برآورده شدن خواست‏ها و اشباع غرایز او مبناى همه چیز دانسته مى‏شد . در نتیجه این تغییر نگرش، دیگر به لباس به مثابه وسیله پوشش و حفظ عفت و آراستگى نگاه نمى‏شد، بلکه از آن به منزله ابزارى بهره گرفته شد که مى‏تواند زیبایى‏هاى تن را هر چه بیشتر به نمایش بگذارد .

    از سویى، تداوم حیات نظام سرمایه‏دارى، در تولید و مصرف بیشتر است، و ازاین‏رو همه کوشش‏ها، در جهت داغ نگاه داشتن بازار مصرف است . از جمله امورى که مورد سوء استفاده این نظام اقتصادى واقع شده است، پوشش و نوع لباس زن و مرد غربى است . استعمارگران، پس از آنکه دریافتند یکى از موانع مهم در مسیر اهداف آنان در جوامع مختلف، اعم از اسلامى و غیراسلامى، پوشش مناسب رایج در این جوامع است، بر آن شدند که نوع پوشش مردم را در این جوامع تغییر دهند . آنان از این طریق دو هدف عمده را دنبال مى‏کردند: فراهم ساختن زمینه‏هاى گسترش فساد و فحشا، و در نتیجه، بازماندن مردم از اندیشیدن به مصالح خویش; ایجاد بازار مناسب براى تولیدات کارخانجات غرب



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    ادب پوشش 2(دوشنبه 87 مهر 29 ساعت 2:18 عصر )

    قرآن کریم

    از پوششی به نام «جلباب»

    نام برده است

    که در عرف کنونی ما

    بهترین و مناسبترین مصداق آن

    همان «چادر» است.

    است، یعنی صورت و دست و پا تا مچ، دلیلهای دیگری نیز وجود دارد که حتی با فرض اختصاص زینت در آیه مورد بحث به زیورآلات، همان دلیلها در اثبات وجوب پوشش کفایت می‏کند، ولی با بیانی که گذشت و در جمع‏بندی نهایی باید گفت بانوان مسلمان باید زیباییهای خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند؛ چه اندام آنان باشد و چه زیورآلات و آرایش. البته آنچه خود به خود و به صورت طبیعی در فعالیتهای روزمره آشکار است از این حکم بیرون است. از این سو برای مردان نامحرم نیز جایز نیست به مواردی که پوشش آن بر زنان واجب است نگاه کنند حتی اگر نگاهی عادی باشد و از روی التذاذ و لذّت‏جویی نباشد و حتی اگر زمینه‏ای نیز برای گرفتار آمدن به گناه و مفسده‏ای در میان نباشد. این حرمت و احترامی است که اسلام برای بانوان مسلمان قایل شده است و بخشی از چارچوب روابط زن و مرد بیگانه و نامحرم را در معاشرتهای اجتماعی و نشست و برخاستهای خانوادگی و در هر محیط و زمانی، مشخص می‏کند و هیچ یک از آن دو، حق حرمت‏شکنی را ندارند، نه نسبت به خود و نه نسبت به طرف مقابل.

    بدیهی است آنچه گفته شد در یک بحث تفسیری و در شرح آیات مورد نظر است و نه ارائه فتوا. از این‏رو و در مقام تعیین تکلیف شرعی و شناخت مرزهای حلال و حرام الهی، هر شخصی باید به نظر و فتوایی گردن نهد که برای او حجت شرعی است که نوعا نیز از مرجع جامع شرایط تقلید فرا خواهد گرفت.

    * وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ.

    چنان که در قسمت پیش آورده‏ایم «خُمُر» جمع «خِمار» آمده است و اصل ریشه آن به معنای پوشاندن می‏باشد. اگر به مایعات مست‏کننده نیز «خمر» گفته‏اند، از این‏رو است که عقل را در حال مستی می‏پوشاند. «خمار» در اصل به معنای هر چیزی است که در پوشاندن و ستر چیزهای دیگر به کار می‏رود، ولی در عرف به پوششی گفته می‏شد که بانوان، سر و گردن خود را با آن می‏پوشاندند؛ همان روسری و مقنعه. «جُیُوب» نیز لفظ

    جمع است و مفرد آن «جَیْب» می‏باشد که به معنای سینه و قلب است و در این آیه به تناسب حکم و موضوع، به معنای سینه به کار رفته است.

    مفاد فراز یادشده که دو لغت «خمر» و «جیوب» به همراه «لیضربن» که فعل امر است و «علی» که به معنای «بَرْ» است، ضرورت قرار دادن «خمار» بر گریبان و قفسه سینه را می‏رساند. در تفسیر کشاف در توضیح به کار بردن ریشه «ضَرْب» در موضوع پوشش می‏گوید:

    «ضَرَبَتْ بخمارها علی جیبها کقولک ضربتُ بِیدی علی الحائطِ، اذا وضعتَها علیه؛11

    کار بردن این تعبیر که زن خمارش را بر سینه‏اش زد، همانند این تعبیر رایج است که وقتی مثلاً دستت را روی دیوار می‏گذاری، می‏گویی: ضربتُ بیدی علی الحائط؛ دستم را روی دیوار گذاشتم.»

    همین مفسّر ادیب در شرح آیه «فَضَرَبْنا علی آذانهم فِی الکهفِ»12 می‏گوید:

    «أیْ ضربنا علیها حجابا من أن تَسمع؛13

    یعنی بر روی گوشهای آنان پرده و مانعی از شنیدن قرار دادیم.»

    بنابراین آیه شریفه، زنان مسلمان را فرمان می‏دهد که «خمار»های خود را بر گریبان و قفسه سینه افکنند و آن را بپوشانند.

    توضیح اینکه، در شأن نزول آیه به نقل از حضرت امام باقر(ع) آمده است جوانی از انصار، در مدینه، در مسیر خود با زنی روبه‏رو شد. در آن زمان، زنان مقنعه‏های خود را پشت گوشهایشان قرار می‏دادند (و طبعا گردن و مقداری از پایین گلو و قفسه سینه‏اشان نمایان بود). جوان به زن که از روبه‏رو می‏آمد، نگاه دوخت؛ هنگامی که از کنار او گذشت، جوان همچنان به او چشم دوخته و او را دنبال می‏کرد؛ تا اینکه جوان داخل کوچه باریکی (به نام کوچه فلانی‏ها)14 شد و باز پشت سر آن زن چشم دوخته بود که ناگهان صورتش به استخوان یا شیشه‏ای15 در دیوار خورد و چهره‏اش را شکافت. وقتی زن رفت (و از دیده جوان پنهان شد) وی به خود آمد و نگاه کرد که خونها بر لباس و سینه‏اش روان است! پیش خود گفت: به خدا سوگند! هم اینک

    حتما پیش رسول خدا(ص) خواهم رفت و او را (از این جریان) آگاه می‏کنم.

    جوان پیش پیامبر(ص) آمد. وقتی حضرت او را دید فرمود: چه شده؟ او قضیه را باز گفت. این هنگام بود که جبرئیل(ع) آیه «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه‏ خبیر بما یصنعون» را فرود آورد.16

    چنان که از این روایت شریف پیداست زنان مسلمان عرب تا آن زمان نوعا پیراهنهایی می‏پوشیده‏اند که گریبان آنان بازمی‏ماند و دور گردن و سینه را نمی‏پوشاند، دامنه روسریهای خود را نیز از پشت سر می‏آویختند. طبعا گوش و بناگوش و گوشواره و گردن و گریبان آنان نمایان می‏شد. فراز مورد بحث از آیه شریفه که یک حکم قطعی و تردیدناپذیر قرآنی و شرعی است ـ با توضیحی که گذشت ـ به آنان فرمان داد که از این پس باید اینها را از نگاه نامحرم بپوشانند و قسمت آویخته همان روسریها را به جای انداختن پشت گوش، از دو طرف، روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا این بخش از اندامهای آنان نیز که از مصادیق روشن زینت

    بانوان است همانند دیگر قسمتهای بدن پوشیده بماند. از این‏رو، این جمله، حکمی جدید و وظیفه تازه‏ای را افزون بر آنچه در پوشش بانوان مرسوم بود، بر عهده آنان گذاشته است. البته همه می‏دانیم که روسری خصوصیتی ندارد و مقصود لزوم پوشاندن سر و گردن و گریبان است. چنان که عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) در تفسیر آیه مورد بحث گفته است:

    «تُغطّی شَعْرَها و صدرَها و ترائبَها و سوالفَها؛17

    زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»

    البته قرآن کریم، در سوره احزاب، در تأکید بر حفظ شؤون بانوان مسلمان و مصون ماندن از تعرض برخی هوسرانان و نابخردان و برای بازشناسی زنان آزاده از کنیزان ـ که در این زمینه مسؤولیت کمتری داشتند و یا شرایط آنان، آزادی عمل بیشتری را به آنان می‏داد ـ در ردیف زنان و دختران پیامبر(ص)، به آنان فرمان می‏دهد که خود را با لباسی بلند، کاملاً بپوشانند تا ابهت و حرمت و

    جایگاه اجتماعی آنان از کنیزان باز شناخته شود و از چشم‏چرانی و تعرض هوسبازان و کم‏خردانی که در پی هتک شخصیت بانوان مسلمانند و با نگاه و زبان و گاه دست خود، متعرّض بانوان می‏شوند، مصون بمانند. قرآن کریم در آن آیه از پوششی به نام «جلباب» نام برده است که در عرف کنونی ما، بهترین و مناسبترین مصداق آن، همان «چادر» است و از همین رو است که علی‏رغم عدم انحصار حجاب شرعی در «چادر» از آن به عنوان بهترین و مناسبترین پوشش برای زنان مسلمان نام می‏بریم و بر آن تأکید داریم، بویژه در رنگ مشکی که علاوه بر ابهّت و متانت، رنگی جا افتاده و امری کاملاً پذیرفته شده در عرف اجتماعی و دینی ما می‏باشد. البته چنان که اشاره شد، زنان و دختران مسلمان از نقطه نظر شرعی، فقط موظف هستند پوشش لازم را داشته باشند و الزامی به استفاده از چادر ندارند و کسی نیز نمی‏تواند پوششهای کامل دیگر را اگر لباس شهرت و انگشت‏نما شدن و یا ویژه مردان نباشد، از نظر شرعی نمی‏تواند تخطئه کند ولی روشن است با الهام از آیه شریفه و با ویژگیهایی که

    چادر دارد، توصیه ما استفاده از این پوشش است که در عرف ما به عنوان نشانه ملّی بانوان ایرانی نیز به شمار می‏رود. کما اینکه اگر برخی اماکن مقدس و یا مؤسسات و محیطهای کاری یا آموزشی، نوع خاصی از پوشش کامل را انتخاب کرده‏اند، طبعا باید به آن پایبند بود.

    قرآن کریم در آن سوره خطاب به پیامبر(ص) می‏فرماید:

    «یا ایّها النبی قُلْ لِازواجِکَ وَ بناتِکَ وَ نِساءِ المؤمنینَ یُدنینَ علیهنَّ مِنْ جَلابیبهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کان اللّه‏ُ غفورا رحیما؛18

    ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمانها بگو جلبابهایشان را بر خود فرو افکنند (و خود را با آن بپوشانند) آن کار برای اینکه شناخته شوند و آزار نبینند بهتر است، و خداوند بخشنده مهربان است.»

    چنان که در آغاز اشاره شد، در آیه مورد بحث، در فرمان به پنهان ساختن زینت، دو

    مورد استثنا شده است؛ یکی زینتهای آشکار که شرح آن گذشت و دیگری نمایان ساختن زینت برای دسته‏هایی از اشخاص که همان افراد محرم باشند. شرح و تفسیر استثنای دوم را که به طول می‏انجامد در قسمت بعد خواهیم آورد. ان شاءاللّه‏ تعالی.

    پاورقیها:

    15 ـ ظاهرا تردید بین استخوان و شیشه باید از راوی باشد.

     

    14 ـ امام(ع) ظاهرا نام کوچه را برده است ولی راوی به خاطر فراموشی یا علت دیگر، بازگو نکرده است.

     

    16 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص138. متن روایت چنین است که سعد اسکاف از امام باقر(ع) نقل می‏کند: استقبل شابّ من الانصار امرأة بالمدینة و کان النساء یتقنعن خلف آذانهنَّ، فنظر الیها و هی مقبلة، فلما جازت نظر الیها و دخل فی زقاقٍ ـ قد سمّاه ببنی فلان ـ فجعل ینظر خلفها و اعترض وجهه عظْمٌ فی الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه. فلمّا مضت المرأة نظر فاذا الدماء تسیل علی ثوبه و صدره، فقال: و اللّه‏ لآتینّ رسول اللّه‏(ص) و لاخبرنّه. فأتاه. فلما رآه رسول اللّه‏(ص) قال: ما هذا؟ فأخبره. فهبط جبرئیل(ع) بهذه الآیة: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه‏ خبیر بما یصنعون.

     

    12 ـ سوره کهف، آیه 11.

     

    13 ـ کشاف، ج2، ص473.

     

    18 ـ سوره احزاب، آیه 59.

     

    10 ـ انّا زیَّنّا السماءَ الدنیا بزینة الکواکب؛ سوره صافات، آیه 6. و نیز نگاه کن: سوره فصلت، آیه 12، و سوره ملک، آیه 5، و نیز سوره حجر، آیه 16 و سوره ق، آیه 5.

     

    1 ـ از جمله نگاه کن: مرآة العقول، علامه محمدباقر مجلسی، ج20، ص342.

     

    11 ـ کشّاف، ج3، ص62.

     

    17 ـ مجمع البیان، ج7، ص138.

     

    2 ـ المیزان، ج15، ص111، در شرح آیه مورد بحث.

     

    3 ـ کشّاف، ج3، ص61، در شرح آیه مورد بحث.

     

    4 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص146.

     

    5 ـ همان.

     

    6 ـ نگاه کن: نورالثقلین، ج3، ص592.

     

    7 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص145.

     

    8 ـ تفسیر نمونه، ج14، ص439.

     

    9 ـ المالُ و البَنون زینةُ الحیاة الدنیا؛ سوره کهف، آیه46.



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)

    با سلام!(یکشنبه 87 مهر 21 ساعت 9:26 صبح )

    با سلام به بینندگان وب لاگ.

    شاید برای شما هم پیش بیاید که رمز وب لاگتان را بزنید و جواب ندهد.

    این مشکل برای منهم پیش آمده است.

    به خاطر همین این وب لاگ ادامه راه وب لاگ زیر است.

    www.mostafagood.parsiblog.com

    این وب لاگ هم مسائل زیادی را از تمام جهان به اختیار شما قرار می دهد.

    با تشکر

    seyed mostafa seyyedi

    the web log professional mostafa

    good luck



  • کلمات کلیدی :
  • » سید مصطفی سیدی
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    باغبان
    داستان 4( نرم افزار بروج)
    ادب پوشش 2
    با سلام!
    [عناوین آرشیوشده]
     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 1  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 2  بازدید
    مجموع بازدیدها: 12848  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    mostafagood2
    سید مصطفی سیدی
    با سلام این وب لاگ ادامه ی راه وب لاگ زیر است. www.mostafagood.parsiblog.com
    » لوگوی دوستان من «

    » دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » اشتراک در خبرنامه «
     

    خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست